۱۷ دی، ۱۳۹۹

مقالۀ پدر جهانی 6 شخصیت در جهان

شخصیت در جهان

 شخصیت بشر سایه - تصویرِ زمان - مکان است که توسط شخصیت آفرینندۀ الهی طرح شده است. و هیچ واقعیتی هرگز نمی‌تواند از طریق معاینۀ سایۀ خود به طور مکفی درک شود. سایه‌ها باید بر حسب جوهر حقیقی تفسیر شوند.

خداوند برای علم یک علت، برای فلسفه یک ایده، برای مذهب یک شخص، و حتی پدر آسمانی با محبت است. خداوند برای دانشمند یک نیروی اولیه، برای فیلسوف یک فرضیۀ وحدت، و برای یک مذهبی یک تجربۀ زندۀ روحانی است. تصور نارسای انسان از شخصیت پدر جهانی فقط به وسیلۀ پیشرفت معنوی انسان در جهان می‌تواند بهبود یابد و فقط زمانی که رهنوردان زمان و فضا سرانجام به آغوش الهی خداوند زنده در بهشت دست یابند حقیقتاً کفایت خواهد یافت.

هرگز نقطه نظرات متضاد پیرامون شخصیت را آن طور که توسط خداوند و انسان استنباط می‌گردد از نظر دور ندارید. انسان با نگرشی از متناهی به نامتناهی به شخصیت نظر افکنده و آن را درک می‌کند. خداوند از نامتناهی به متناهی می‌نگرد. انسان پایین‌ترین نوع شخصیت را دارا می‌باشد، خداوند، بالاترین، حتی متعالی، غائی، و مطلق. از این رو مفاهیم بهتر از شخصیت الهی باید با شکیبایی در انتظار ظهور ایده‌های اصلاح شده از شخصیت انسان به سر می‌بردند، و به ویژه آشکارسازی فزون یافتۀ شخصیت انسانی و الهی، هر دو، در زندگی اعطایی پسر آفریننده، میکائیل، در یورنشیا.

 روح پیش شخصی الهی که در ذهن انسان ساکن است در حضور عینی خود، حامل گواه معتبر وجود واقعی او می‌باشد، اما مفهوم شخصیت الهی تنها با بینش معنوی تجربۀ شخصی راستین مذهبی می‌تواند درک شود. هر شخصی، بشری یا الهی، می‌تواند کاملاً مجزا از واکنشهای بیرونی یا حضور مادی آن شخص شناخته شده و درک شود.

 برای دوستی میان دو شخص درجاتی از شباهت اخلاقی و سازگاری معنوی ضروری است. یک شخصیت با محبت به سختی می‌تواند خود را به یک شخص بی‌مهر آشکار سازد. حتی برای نزدیک شدن به شناخت یک شخصیت الهی، تمامی عطایای شخصیتی انسان باید کاملاً وقف این کوشش گردد. وقف مرددانه و نیمه کاره بی‌فایده خواهد بود.

انسان هر چه کاملتر خود را بشناسد و قدر ارزشهای شخصیتی همنوعانش را بداند، بیشتر آرزوی شناخت شخصیت آغازین را خواهد داشت و چنین انسان خداشناسی با اشتیاق بیشتری خواهد کوشید همانند شخصیت آغازین گردد. شما می‌توانید پیرامون نظریات راجع به خداوند بحث کنید، اما تجربۀ با او و در او برفراز و ماوراءِ کلیۀ مجادلات انسانی و منطق روشنفکرانۀ صرف می‌باشد. انسان خداشناس تجارب معنوی خود را نه برای متقاعد ساختن بی‌ایمانان، بلکه برای تزکیه و رضایت متقابل ایمانداران توصیف می‌نماید.

 این پنداشت که جهان قابل شناخت و قابل فهم است این تصور را ایجاب می‌کند که جهان توسط ذهن ساخته شده و توسط شخصیت اداره می‌شود. ذهن انسان تنها قادر است پدیده‌های فکری اذهان دیگر را درک کند، چه آنها انسان باشند و چه فوق انسان. اگر شخصیت انسان می‌تواند جهان را تجربه نماید، یک ذهن الهی و یک شخصیت واقعی جایی در آن جهان نهفته است.

 خداوند روح است، شخصیت روحی. انسان نیز یک روح است، شخصیت بالقوۀ روحی. عیسی ناصری به تحقق کامل این پتانسیل شخصیت روحی در تجربۀ انسانی دست یافت، از این رو، زندگی او که دستیابی به خواست پدر بود واقعی‌ترین و ایده‌آل‌ترین آشکارسازی شخصیت خداوند می‌شود. اگر چه شخصیت پدر جهانی فقط در تجربۀ واقعی مذهبی می‌تواند درک شود، ما در زندگی زمینی عیسی از نمایش کامل چنین واقعیت یافتن و آشکار شدن شخصیت خداوند در یک تجربۀ راستین بشری الهام می‌یابیم. 

منبع

هیچ نظری موجود نیست: