كد رياضى كلمات خاص، كلمه االله
) (1همانطور كه قبلآ نشان داده شد كلمه "خدا" در قرآن 2698مرتبه
تكرار شده است،
.19x142
نقد: 2807عدد است كه بر 19قابل قسمت نيست.
[ ]2مجموع شماره آياتيكه در آنها كلمه "خدا" آمده است، ميشود 11812كه مضربى از )
19است يا .(19x6217
نقد: چون در محاسبه ي تعداد كلمه ي االله اشتباه كرده است
اين محاسبه نيز
غلط است.
[ ]3از اولين پاراف قرآنى )ا. ل. م.
(2:1تا آخرين پاراف )ن ،2641 ،(68:1،19x139كلمه "خدا"
تكرار شده است.
نقد: 2713مرتبه تكرار شده كه قابل قسمت
بر 19نيست
[ ]4كلمه االله 57مرتبه در قسمت
خارج پاراف ها آمده است.
نقد: 94مرتبه آمده است كه بر 19قابل قسمت نيست.
[ ]5با جمع كردن شماره سوره ها و آياتى كه اين 57مرتبه كلمه "خدا"
در
آنها آمده است،
مجموع ميشود ،2432يا .19x128
نقد: چون در محاسبه ي فوق اشتباه كرده است اين محاسبه هم
غلط مي
شود.
[ ]6كلمه "خدا" در 85سوره آمده است.
اگر شماره هر سوره را با آياتى كه
ما بين اولين و
آخرين تكرار كلمه "خدا" آمده است، با هم جمع كنيم، طوريكه آيه اول و
آخر هم بحساب آيد، جمع كل ميشود 8170يا 430
.19x
نقد: كلمه ي االله در تمام سوره هاي قرآن آمده است چون حداقل در
بسم االله آغاز هر سوره وجود دارد. حتي در سوره ي توبه هم كه بسم
االله ندارد كلمه ي االله وجود دارد بنابر اين محاسبه
ي فوق غلط است.
[ ]7مهمترين پيغام قرآن اين است كه فقط "يك خدا" هست. كلمه "يك"در عربى ميشود "واحد"
و 25مرتبه در قرآن تكرار شده است.
6مرتبه ازاينها به
غير از خدا اشاره دارد )يك نوع غذا، يك در، و غيره.(
19تكرار
ديگر آن اشاره به
خدا دارد. اين اطلاعات در فهرست لغات قرآن يافت ميشود. اهميت فراوان كلمه "واحد" بعنوان پيغام اصلى قرآن از اين مشخص ميشود كه
مضرب مشترك قرآن، ،19مقدار عددى كلمه "واحد"است
نقد: در قرآن كلمه ي واحد 61بار آمده است
و تعداد 22مورد در باره ي خداست. كه بر
19قابل قسمت نيست.
كلمه "قرآن "
كلمه
" قرآن" در قرآن 58مرتبه تكرار شده
است كه يكى از آنها
در 10:15به "قرآنى ديگر" اشاره ميكند. پس اين تكرار خاص
بايد حذف شود. بنابراين،
تكرار "اين قرآن" در قرآن 3
57مرتبه است يا 19 . xدو شكل ديگر كلمه "قرآن"
از نظر دستورى در
12آيه آمده است.
اين كلمات شامل
"قرء انا ً" و "قرء آنه"
هستند يكى از
اينها در 13:31آمده است كه
اشاره به "قرآنى ديگر" دارد كه باعث متلاشى شده كوهها
ميشود. ديگرى در
41:44آمده است و اشاره به "قرآنى غير عربى" دارد. بنابراين، اين دو تكرار به حساب
نمى آيند.
نقد: كلمه ي قرآن در كتاب قرآن 71مرتبه آمده است
كه 7مرتبه ي آنرا مي توان گفت كه معني
قرآن محمد را ندارد ولي 64مرتبه قطعا منظور
همين قرآن است و بر 19قابل قسمت نيست.
پايه اى محكم
اولين آيه قرآن "به اسم خدا،
بخشنده ترين، مهربانترين،" معروف به بسم االله،
شامل 19حرف است. اجزاء
تشكيل دهنده آن هم هر يك درقرآن به تعداد دفعاتى تكرار شده كه مضربى از . 19است اولين كلمه
................."اسم" ....................تكرار...................
19مرتبه
نقد: اولين كلمه بسم است نه اسم. كلمه ي بسم 115بار در قرآن تكرار
شده كه بر 19قابل قسمت نيست دومين كلمه ........."االله " ...........تكرار..................
) 2698مرتبه (19x142
نقد: 2807عدد است كه بر 19قابل قسمت نيست.
سومين كلمه.........."الرحمن")بخشنده
ترين....(تكرار...... )3 57مرتبه ( 19x
نقد: الرحمن 160بار در قرآن
تكرار شده كه بر 19قابل قسمت نيست
چهارمين كلمه......."الرحيم"
)مهربانترين.......(تكرار.....
)6 114مرتبه ( 19x
نقد: الرحيم 146بار در قرآن
تكرار شده كه بر 19قابل قسمت نيست.
من در حيرتم كه رشاد
خليفه اين اعداد را از كجا آورده است.
پنج ستون اسلام
اگر چه قرآن شامل دستورات بيشمارى است كه بر همه جوانب زندگى ما حكم
فرما است) براى مثال ( 38-17:22توجه كنيد ، اما پنج "ستون" اصلى از روى سنت تاكيد شده اند.
آنها عبارتند از:
.1شهادت: شهادت دادن به اينكه در كنار خدا، خداى ديگرى نيست.
.2نماز : بجا آوردن دعاى ارتباطى )نماز پنج بار در روز.(
.3روزه: روزه گرفتن در نهمين ماه تقويم اسلامى )رمضان (
.4زكات: دادن % 5/2در آمد به اشخاص تعيين شده.
.5حج : زيارت مكه يك بار در طول عمر براى كسانى كه
استطاعت آن را داشته باشند. مانند همه چيزهاى ديگر، اينها هم تركيب رياضى دارند.
.1خداى واحد )شهادت :(
همانطور
كه قبلا ً اشاره شد، كلمه "واحد" كه به خدا اشاره ميكند در قرآن 19مرتبه تكرار شده است.
نقد: در قرآن كلمه ي واحد 61بار آمده است و
تعداد 22مورد در باره ي خداست.
اشاره به "تنها" خدا 5مرتبه است، و مجموع شماره
سوره ها و آياتى كه اين پنچ تكرار در آنها آمده است ميشود ،361يا .19x19
نقد: لغت وحده در قرآن 6بار آمده است و
محاسبه ي فوق غلط است.
"اولين ستون اسلام" در 3:18آمده است "لا اله الا هو" )در كنار خدا ،خداى ديگرى نيست.(
اين مهمترين عبارت در 19سوره آمده است.
اولين تكرار در 2:163است و آخرين در ،73:9جدول شماره 22نشان ميدهد كه مجموع شماره سوره ها باضافه تعداد آيات
ميان اولين تا آخرين تكرار باضافه مجموع شماره اين
آيات ميشود ،316502يا .19x16658همچنين،
با اضافه كردن
شماره 19سوره ايكه لا اله
الا هو در آنها تكرار شده است، باضافه شماره آياتى كه اين جمله مهم در آنها تكرار
شده است، باضافه مجموع تعدد تكرار ) ،(29جمه كل ميشود ،2128يا .19x112جزييات در جدول 23نشان داده شده است.
نقد: جمله ي "لا اله الا هو" در قرآن 30مرتبه تكرار شده
است نه 29بار وطبعا محاسبات
جدول 22و . 23غلط است
صلاة )نماز(
كلمه
"صلاه" در قرآن 67مرتبه تكرار شده
است، و وقتى ما شماره سوره ها و آيات اين 67تكرار را با هم
جمع كنيم مجموع ميشود ،4674يا 19x246
نقد: صلاة در قرآن 78مرتبه آمده است
كه يكي در مورد صلاة مشركين است. بهر صورت محاسبه ي فوق غلط است و بر 19قابل قسمت نيست.
.3روزه )صيام( :
دستور روزه گرفتن
در آيات 2:183 ،184 ،185 ،196؛ 4:92؛ 5:89 ،95؛ 35؛33:35؛ و 58:4آمده است. مجموع اين اعداد
ميشود ،1387يا .19x73 قابل توجه است كه در آيه 33:35روزه دو
مرتبه تكرار شده است، يكى براى مردان مؤمن، ديگرى براى زنان مؤمن.
نقد:
روزه
در قرآن 13مرتبه آمده است نه 10مرتبه.
بنابراين محاسبات وي غلط است و بر 19قابل قسمت نيست.
.4زكات: و .5زيارت حج به مكه:
در
حالى كه سه ستون اول اسلام بر همه مردان و زنان مسلمان واجب است، زكات و حج فقط
براى كسانى كه استطاعت آن را دارند واجب است. اين پديده رياضى جالبى را توصيف مى
كند كه به زكات و حج ارتباط دارد. ؛7:156 ؛55،5:12 ؛4:77 ،162 ،83،2:43 ،110
،177 ،277 زكات در آيات ،56 ؛23:4 ؛22:41 ،78 ؛21:73
؛19:13 ،55،31 ؛18:81 ؛9:5 ،11 ،18 ،71 آمده98:5 ؛ و73:20 ؛58:13 ؛41:7 ؛33:33
؛31:4 ؛30:39 ؛27:3 ؛24:37 است. مجموع اين اعداد 2395ميشود. اين
مجموع دقيقا ً بر 19قابل قسمت نيست، و يك شماره اضافه است.
حج
در آيات 2:189 ،196 ،197؛ 9:3؛ و 22:27آمده است. مجموع اين اعداد
ميشود 645و اين مجموع دقيقا ً بر 19قابل قسمت
نيست؛ يك شماره كم دارد. بنابراين، زكات و حج، با
هم، ميشود =3040 =19x160 .2395
645+
نقد: رشاد خايفه بهر روش غير معقولي دست زده است تا عدد 19را بدست بياورد و بازهم اشتباه كرده است. چون تعداد
تكرار كلمه ي حج در قرآن 11مرتبه است نه 5مرتبه بنابراين محاسبات وي غلطند و بر 19قابل قسمت نيست.
ساختمان رياضى قرآن
سوره
ها، آيات، كلمات، و حروف قرآن نه تنها داراى انشاء رياضى است، بلكه با ساختمانى
ماوراء انسانى ترتيب يافته است كه مطلقا ً رياضى است، و محتويات ادبى آن هيچ
ارتباطى با ترتيب چنين ساختمانى ندارد. از آنجاييكه ساختمان قرآن رياضى محض است،
انتظار ميرود كه اعدادى كه در قرآن آمده اند، بايد با پايه- 19قرآن مطابفت
داشته باشند. تعداد 30عدد
خاص
در قرآن آمده است و مجموع همه اين اعداد ميشود 162146كه بر عدد 19قابل قسمت
است: ) .(1621146 =19x8534جدول 24فهرست همه اين اعداد تكرار شده در قرآن را نشان ميدهد،
بدون تكرار مجدد.
اعدادى كه در
قرآن فقط يك مرتبه تكرار شده اند عبارتند از: ،20 ،19 ،11 .
همه100000
، و50000 ،5000 ،3000 ،2000 ،300 ،99 ،80 ،60 ،50 اعداد تكرار
شده در قرآن با تكرار مجدد، 285مرتبه تكرار شده اند، و
اين عدد بر 19قابل قسمت است: .19x15
نقد: در قرآن اعداد اعشاري متعددي مثل يك دوم، يك سوم، يك
چهارم، يك پنجم، يك ششم و يك هشتم هم وجود دارند ولي رشاد خليفه بدون دليل آنان را
كنار گذاشته است چون با محاسبتش جور در نمي آيد.
شماره سوره ها و آيات
از
سيستم شماره گذارى سوره ها و آيات قرآن كاملا ً حفاظت شده است. فقط چند چاپ تأييد
نشده و بسيار مشخص با سيستم قانونى كه از طريق الهى حفاظت شده است، فرق دارد.
هنگاميكه ما همه شماره سوره ها را با هم جمع كنيم، باضافه شماره آيات در هر سوره
باضافه مجموع شماره آيات، جمع كل همه قرآن ميشود ،346199يا .19x 959
نقد: اين هم يك جمع دلبخواهي ديگر. تعداد آيات را دوبار جمع مي كند
ها باضافه ي شماره ي سوره !! چرا؟ بر اساس چه ضابطه اي؟ اما بازهمنتيجه نمي دهد
چون تعداد كل آيات قرآن 6236است كه بر 19قابل قسمت
نيست اضافه كردن ) 112بسم االله هايي كه شماره ندارند( هم بي نتيجه است در حاليكه
رشاد خليفه تعداد آيات را ) 6346عدد مي داند به شماره ي 3در شروع اين
بحث مراجعه كنيد.( بنابراين محاسبه ي فوق غلط است.
حال بياييد به مجموعه ديگرى از معجزات كه با شماره سوره ها و آيات ارتباط
پيدا ميكنند توجه كنيم. شماره سوره را بنويسيد، و بدنبال آن شماره آيات در آن
سوره، سپس شماره هر آيه، و بالاخره مجموع شماره آيات. پس براى سوره ،1بنويسيد 1براى شماره
سوره، سپس 7براى تعداد آيات، 1234567براى شماره آيات، و
بالاخره 28براى مجموع شماره آيات، به
اينصورت
28براى مجموع شماره آيات، به اينصورت 7 1 1234567 28 عدد سوره 2به اين شكل
خواهد بود: .2 286 123456........ 286 41041 همين عمل را
براى همه 114سوره انجام دهيد، و سپس اين اعدا را با هم جمع كنيد. مجموع
داراى 759رقم است، و بر 19قابل قسمت است.
نقد:
اولا:
بر اساس چه معياري بايد چنين كرد؟. مسلما بازي كردن با اين اعداد بالاخره در مواردي
منجر به عددي مي شود كه به 19يا اعداد ديگر قابل قسمت باشد. ثانيا:
اينكار نيز نتيجه ندارد چون چنانچه قبلا گفتيم رشاد خليفه شماره ي آيات را غلط
حساب كرده است. بنابراين كليه ي محاسبات دلبخواهي او با اعداد طويل كه در همه ي
آنان شماره ي آيات لحاظ شده اند غلط است و بر 19قابل قسمت
نيست. بهمين دليل از ذكر محاسبات
بعدي او با آيات صرف نظر كردم.
پايان
قسمت نقل شده از submission.org
نتيجه گيري
- اينگونه بررسيها بر روي آيات و كلمات و حروف قرآن عقيم و بي
نتيجه اند. يكي از علل مهم آن، اختلافات در متن نوشتاري قرآن است. اختلافات بين
قراء سبعه و اختلاف نوشتن در صدر اسلام با زمانهاي بعد و اختلاف رسم الخط عثماني و
عادي در زمان حاضر موجب مي شود كه متن قطعي ثابتي در دسترس نباشد تا بتوان بطور
همگاني بر آن اتكاء كرد و حتي
حروف
را از آن شمرد. علاوه بر آن در هنگام جمع آوري نهائي قرآن در صدر اسلام، پيدايش
تغييرات مثل حذف آيات، جابجائي آيات و حذف و جابجائي كلمات قرآن قطعي است.
بنابراين حتي براي كساني كه معتقدند قرآن وحي خداست نيز متني صد در صد قطعي در
دسترس نيست كه حتي از نظر تعداد كلمات و حروف ثابت باشد. بهمين دليل بررسيهاي
رياضيقرآن قابل اعتماد نيستند.
- رشاد خليفه ميليونها محاسبه را با تعداد كلمات و حروف سوره ها انجام داده
است كه اكثر قريب به اتفاق آنان بي نتيجه بوده اند. اما طبعا از بين اينهمه محاسبه
بعضي از نتايج بر 19قابل قسمت خواهند شد، چنانچه بعضي بر 7
13يا و يا عدد ديگري قابل قسمت خواهند بود. آنوقت آن مواردي را كه بر 19قابل قسمت
بوده اند بعنوان معجزه مطرح كرده است.
واقعيت
اينست اينكار را با هر متن ديگري هم مي توان انجام داد و ادعاي معجزه كرد
.
- رشاد خليفه از معيار معقول مشخصي در بررسيهايش
استفاده نكرده است. بيشتر محاسبات او بازي با اعداد است. او بصورت
تاكتيكي روش محاسباتش را تغيير مي دهد بدون اينكه دليل معقولي براي آن ارائه كند.
اين تغييرات تاكتيكي را من در نقدها نشان داده ام. مثلا او نبودن بسم االله در سوره
ي توبه را قبول ندارد ولي از آن بعنوان تاكتيك استفاده مي كند. مثلا وقتيكه مي
خواهد تعداد بسم االله در قرآن بر 19قابل قسمت
باشد بسم االله توبه را در نظر نمي گيرد. او معيار مشخصي كه بر تمام محاسباتش حاكم
باشد ارائه نمي كند و صرفا براي جور در آمدن با عدد 19به هر گونه محاسبه
اي كه نتيجه دهد دست مي زند. مثلا براي اينكه حروف مقطعه) كه او آنها را
پارافهاي قرآن ناميده است( بابا 19جور در آيند ابتدا تعداد هر حرف در سوره
را جمع مي كند، اگر جواب نداد، همه ي حرفهاي مقطعه ي ابتداي يك سوره را با هم جمع
ميكند، باز هم اگر جواب نداد تمام سوره هايي كه داراي حروف مقطعه ي مشابهند را با
هم جمع مي كند، اگر باز هم جواب نداد سوره هائي كه در يك يا دو حرف مقطعه مشتركند
را با هم جمع مي كند و اگر بازهم جواب نداد يك حرف مقطعه از سوره ي ديگر قرض مي
كند و به جمع وارد مي كند تا بر 19قابل قسمت شود.اگر متن فوق و نقدها را بدقت خوانده باشيد متوجه شده ايد كه رشاد اين
روال را عينا بكار گرفته است. اين روش كليه ي كساني است كه مي خواهند از قرآن
معجزه ي رياضي بيرون بكشند غافل از اينكه با هر متني مي توان اينگونه عمل كرد و از
آن معجزه بيرون كشيد. يك مثال جالب تعداد حروف بسم االله
است.توضيح اينكه فرد ديگري بنام عبدالدائم الكحيل معجزه ي عدد 7را در قرآن
مطرح كرده است كه در عنوان بعدي اين فصل موردبررسي قرار داده ام.
حال ببينيد ايندو نفر )رشاد
و الكحيل( چه بر سر بسم االله آورده اند. رشاد تعداد حروف بسم االله را 19عدد مي داند
تا با 19جور در آيد و الكحيل تعداد آنرا 21عدد مي داند تا
ضريب 7 7شود و با جور در آيد. مثال ديگر معجزه ي 12است. مي
گويند شهر بمعني ماه در قرآن
12مرتبه آمده است. وقتي به قرآن مراجعه مي كنيد مي بينيد كه كليه ي تركيبات
ديگري كه شهر در آنان بكار گرفته شده )مثل شهرين و شهور( را در نظر نگرفته اند تا 12جور شود.
بعنوان كسيكه تمام اين معجزات ادعائي رياضي را با دقت خوانده و محاسبه كرده و
شواهد آنرا در دو عنوان اين فصل ارائه كرده ام، مي گويم كه اين روش بي معيار و
تاكتيكي همه ي
معجزه
تراشان است و در قرآن چيزي بنام معجزه ي رياضي وجو د ندارد..
- چنانچه در نقدهاي فوق نشان داده شد، علي رغم ضعفهاي اساسي فوق و علي
رغم تغييرات جزئي در قرآن، بازهم اكثر ادعاهاي راشد خليفه غلطند. براي مثال در جدول زير وضعيت سوره هاي داراي حروف مقطعه را مشاهده مي كنيد. در مجموع اين تعداد ناچيز موارد قابل قسمت
بر 19كاملا اتفاقي است و هيچ معجزه اي در كار نيست. در هر متني مي
توان همين مقدار يا بيشتر را يافت.
يك
احتمال ضعيفتر نيز وجود دارد. به اين صورت كه با توجه به آيه ي 30و 31سوره ي
مدثر،كه در آغاز اين بحث مطرح شد، ممكن است محمد طرحي براي عدد 19را در قرآن
اجرا كرده است تا براي آيندگان بعنوان معجزه قلمداد شود. مثلا ممكن است او قصد
داشته كه تعداد حروف مقطعه در هر سوره بر 19قابل قسمت
باشند. اينكار بسيار ساده است. كافي است او بسته هاي آيات را در هر سوره طوري قرار
دهد كه تعداد حروف مورد نظر 19باشند يا ضريبي از .19اينكار نيازي
به شمارش تمام حروف در يك سوره نيز ندارد فقط كافي است هر دفعه كه آياتي را به سوره
اي اضافه مي كرده حروف خاص آن 19يا ضريبي از 19باشد. اينكار
را انسان بيسواد هم مي تواند انجام دهد چون صداها را تشخيص مي دهد.
بعلاوه امروزه محققان بيطرف، بي سوادي محمد را قبول ندارند. مگر مي شود
كسيكه 15سال رئيس دستگاه تجاري خديجه بوده است و دائم در مسافرتهاي تجاري بين المللي بوده است نتواند چيزي بنويسد و نتواندحسابهاي
ساده ي مرسوم آنزمان را انجام دهد؟ بهر صورت ممكن است محمد طرح عدد 19را خود اجرا
كرده باشد ولي در مواردي خودش در محاسباتش دچار خطا شده باشد و در هنگام جمع كردن
قرآن نيز برخي آيات حذف يا جابجا شده باشند و طرح محمد عمدتا از بين رفته باشد و مختصري
از آن باقي مانده باشد. بهر صورت هيچ معجزه اي در كار نيست.
ادعاي معجزه ي عدد 7در قرآن
فرد
ديگري بنام عبدالدائم الكحيل در سال 2006كتابي تحت عنوان "اشراقات الرقم سبعه في القرآن
الكريم" منتشر كرد و مدعي
شد كه عدد 7 بصورت معجزه در قرآن بكار گرفته شده است. ادعائي شبيه به عدد 19 راشد
خليفه. در اين كتاب بسياري از روشهاي راشد خليفه و بعضي روشهاي ديگر استفاده شده
است. بخش اعظم اين كتاب بازي با اعداد است، با شدتي بيش از آنچه راشد خليفه بكار
گرفته بود. در اينجا برخي از نكات مهم كتاب وي را نقد مي كنم.
- تعداد حروف بسم االله 21عدد است كه بر 7قابل قسمت است.
نقد: براي اينكه تعداد 21شود موارد تشديد را دو حرف گرفته است.١
جالب است كه
ايشان در صفحه 100كتابش براي معجزه
سازي نياز پيداكرده است كه تشديد -هاي بسم االله را يك حرف بگيرد و يك حرف گرفته است.
ظاهرا اين معجزه سازان مردم را احمق فرض مي گيرند.
- اولين سوره ي قرآن ) فاتحه( داراي 7آيه و از 21نوع حرف است كه مضربي از .
7است
حروف مقطعه 7 14حرفند كه بر قابل قسمت
است.
- خلقت آسمانها در 6 روز7 مرتبه در قران تكرار شده است.
نقد:
خلقت
آسمانها بطور كلي 30بار در قرآن تكرار شده است چرا فقط خلقت
در 6روز را محاسبه كرده اي؟
- سبع سماوات در 7آيه ي قرآن آمده است.
نقد:
در
9آيه آمده است.
- عدد سوره ها از اولين لغت سبع )بقره (29تا آخرين آن
)نباء 77 (78 سوره است كه مضرب 7 است
- عدد آيات در محدوده ي فوق 5649عدد است كه
مضرب 7 است.
نقد: بسم االله ها را حساب نكرده است ولي چون بسم االله آيه ي هر
سوره است گرچه شماره گذاري نشده است بايد بحساب آيد كه 5724آيه مي شود و
بر 7قابل قسمت نيست.
- عدد آيات از آغاز بقره )كه اولين كلمه ي سبع را در بر دارد( تا آخر سوره
ي نباء )كه آخرين لغت سبع را در بر دارد( عدد 5705است كه مضرب .
7است
نقد:
بايد
بسم االله را در نظر گرفت كه تعداد 7 5781مي شود و بر قابل قسمت
نيست
- عدد آيات از ابتداي بقره تا اولين لغت سبع و عدد
آيات از آخرين سبع تا انتهاي سوره ي نباء 28است كه مضربي
از 7است. چون سوره ي الفاتحه داراي 7آيه است اگر
از ابتداي قرآن هم حساب كنيم مضرب 7 خواهد بود.
نقد:
بايد
بسم االله را در نظر گرفت كه دو مورد بر 7قابل قسمت
نيست فقط از آخرين سبع تا پايان سوره ي نباء 28آيه است كه
بر 7قابل قسمت است. بعلاوه اگر محاسبه را از ابتداي قرآن در نظر
گرفتيد بايد از طرف ديگر تا انتهاي قرآن ادامه دهيد كه بر 7قابل قسمت
نيست.
- اولين كلمه ي قرآن "بسم" 22بار و آخرين كلمه "الناس"
241بار در قرآن تكرار شده است. اگر اينها را كنار هم بنويسيم 24122مضرب 7است.
نقد: تعداد لغت بسم در قرآن 115مرتبه و
الناس 190مرتبه تكرار شده اند.
نه
بتنهائي نه جمع و نه در كنار هم بر 7قابل قسمت نيستند.
- مطالب بقيه ي كتاب عمدتا بازي با اعداد است از اينجهت از بيان آنها صرف
نظر مي كنم.
نتيجه گيري
- ايرادات كلي كه در نتيجه گيري قبل در مورد راشد خليفه مطرح شد
اينجا هم صادق است.
- برخلاف آنچه وي ادعا مي كند عدد 7در ساختار
قرآن بكار گرفته نشده است : مثلا
- تعداد سور قرآن مضرب . 7نيست
- مجموع آيات قرآن مضرب . 7نيست
- اولين سوره اي كه عدد سبع را در بر دارد مجموع آياتش مضرب 7 نيست.
- آخرين سوره اي كه عدد سبع را در بر دارد مجموع آياتش مضرب 7نيست.
- سوره هاي ديگري كه عدد سبع را در بر دارند آيات هيچكدام مضرب 7 نیست.
- شماره ي سوره هائي كه عدد سبع را در بر دارند هيچكدام 7مضرب . نيست
- جمع آيات توحيد مضرب 7نيست
- جمع آياتي كه نام محمد در آنان آمده است مضرب 7نيست.
- آيات هيچكدام از اركان اسلام )شهادتين و نماز و روزه و زكات و حج(
مضرب . 7نيست
- آيات مربوط به پيامبران مضرب . 7نيست
- و دهها مورد مهم ديگر.
معجزه تراشي از يك شعر حافظ
در
نقد معجزه تراشي رياضي 19 و 7 گفتم كه بخش
اعظم كارهاي ايشان مخصوصا در مورد عدد 7بازي با اعداد است. ممكن است خواننده سؤال
كند بازي با اعداد يعني چه؟ در اين قسمت براي مشاهده ي عيني بازي با اعداد، من با
بكارگيري بعضي از روشهاي راشد خليفه والكحيل حداقل 14معجزه از
اولين بيت ديوان حافظ در آورده ام. اگر بازهم ادامه
مي
دادم دهها معجزه ي ديگر هم در مي آمد. : ملاحظه كنيد
**************
الا
يا ايها الساقي ادر كاسا و ناولها
كه
عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكلها
تعداد كلمات اين بيت 16كلمه است و تعداد حروف بدون تشديد 59و تعداد حروف
با تشديد 62است و اين بيت چون اولين بيت است از نظر شماره ي ابيات عدد .
1است
-1اگر تعداد حروف )با تشديد( را باضافه ي شماره ي بيت كنيم مضرب 7
:62 +1 = 63 = 7 *9 است
-2اگر تعداد كلمات و حروف بدون تشديد را كنار هم بگذاريم مضرب 7
1659 = *7 237 :است
-3اگر اعداد 1659را با هم جمع
كنيم مضرب 7است
9+5+6+1 =21= 3*7
1659 -4اگر عدد را با تك تك اعدادش جمع كنيم ضريب . 7است
+9+5+6+1 1659 =1680 = *7 240
-5اگر عدد فوق را بصورت معكوس )از راست به چپ بنويسيم مضرب 7
0861 *7= 123 :است
-6اگر تعداد حروف با تشديد و شماره ي كلمات را كنار هم بگذاريم ) (1662و آنرا با تعداد تشديد و شماره ي بيت جمع كنيم
مضرب 7مي
1662 =1+3+ 1666 *7= 238 :شود
-7با توجه به اينكه كلمه ي اساسي و مورد خطاب حافظ در اين بيت ساقي است. حال اگر تعداد تكرار س )با تشديد( ا ق ي را در اين
بيت حساب كنيم مضرب . 7است
س
= 4=18 ا
ق
= 2
ي
= 4
--- ----
28 = 4*7
-8اگر تعداد تكرار حروف ساقي را در مصراع اول بدست آوريم عددي بدست مي آيد كه مضرب . 7است
الا
يا ايها الساقي ادر كاسا و ناولها
2 0 5 1 2 2 1 2
20215212 = *7 2887887
-9اگر عدد حاصل را معكوس بنويسيم باز هم مضزب : 7است
21251202 = *7 3035886
-10اگر تعداد تكرار حروف ساقي را در مصراع دوم بدست آوريم عددي بدست مي آيد كه مضرب 7است.
كه
عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكلها
2 1 1 1 0 3 1 0
12110310 =7 * 1730044
-11اگر اعداد حاصله از بيت اول و دوم را با هم جمع كنيم مضرب 7 است:
12110310 + 20215212 =32325522 *7= 4617932
-12اگر عدد حاصل را معكوس بنويسيم باز هم مضزب :
7است
22552323 *7= 3221760
-13اگر دو عدد حاصل از دو مصراع را در كنار هم بگذاريم عدد بزرگي بدست مي آيد كه مضرب : 7است
2021521212110310 = 7 * 288788744587187
-14اگر دو عدد حاصل از دو مصراع را در كنار هم بگذاريم ولي جاي دو عدد را عوض كنيم بازهم عدد بزرگي بدست مي آيد كه مضرب :
7است
1211031020215210 = 7 * 173004431459316
حال منهم مي توانم ادعا كنم كه وقتي از يك بيت ديوان حافظ حداقل 14معجزه در مي آيد پس حافظ پيغمبر اولوالعظم
است.
*************
شما
اين روشهاي بازي را با هر متن ديگري و براي هر عددي مي توانيد بكار
گيريد. تاكتيك كليدي در اينگونه معجزه تراشيها اينست كه شما عدد خاصي را
در نظر مي گيريد و با هدف يافتن آن عدد، بازي را شروع مي كنيد.
اعداد را به روشهاي مختلف كنار هم مي گذاريد، جمع مي كنيد، ضرب مي كنيد،
معكوس مي كنيد و غيره. حال از اين اعداد حاصل، آنهائي را برمي
گزينيد كه بر عدد دلخواه شما قابل قسمت باشد، بهمين سادگي
نتيجه گيري فصل
- مباحث قرآن در مورد طبيعت بسيار ساده و پيش پا افتاده اند كه
امروزه معمولا كودكان سال آخر دبستان، آنها را
بهتر و صحيحتر از قرآن مي دانند. - تقريبا قرآن هر كجا به
مباحث طبيعت اشاره كرده خظا گفته است مگرحقايق بسيار پيش پا افتاده اي مثل اينكه
خورشيد روشن است يا آب براي حيات لازم
است.
- چنانچه در اين فصل مشاهده كرديد محمد تقريبا همه ي مطالب مربوط به طبيعت را از محيطش گرفته است و وارد قرآن كرده است. كه
چنانچه انتظار مي رود اين مطالب عمدتا غلطند. در
موارد بسيار كمي چيزي به آن افزوده است
مثل اينكه خورشيد شبها به زير عرش مي رود كه آنها هم غلطند. بدتر
اينكه بعضي از مطالب را قرآن پر خطاتر از محيط مطرح كرده است. مثلا در
حاليكه فلاسفه ي يوناني كروي بودن زمين را بيش از هزار سال قبل از
محمد مطرح كرده بودند قرآن زمين را مسطح مي داند. مثال ديگر رشد
جنين است كه محمد عينا از محيط گرفته است ولي آنچه محمد نقل كرده است
ضعيفتر و مغلوط تر از اصل مطلب است. اين دليل قطعي است كه اين
مطالب از خدا نيست و بصورت نقل دهان به دهان به محمد
رسيده
است و طبعا برخي مطالب در نقل قولهاي مكرر از دست رفته اند.
- در قرآن هيچ معجزه ي علمي و حتي هيچ نكته ي جديد صحيح علمي وجود ندارد. مؤمنان
معجزه تراش با تحريف معني لغات و جملات و در بسياري موارد بر خلاف نصوص قرآن و سنت
ادعاهاي بي دليلي كرده اند كه موارد
عمده ي آنان در اين فصل مورد نقد قرار گرفت و نشان داده شد كه آنچه مطرح
كرده اند نه تنها معجزه نيست بلكه ضد معجزه اند يعني
اثبات
مي كنند كه قرآن غير الهي است.
- در نهايت غلط بودن بخش اعظم مطالب علمي قرآن، دليل قطعي است بر اينكه قرآن ساخته ي شخص محمد است نه خدا. غير ممكن است خدا اينقدر نادان باشد
پایان فصل دوم
به نقل از کتاب نقد قرآن ویرایش دوم-دکتر سها
پایان فصل دوم
به نقل از کتاب نقد قرآن ویرایش دوم-دکتر سها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر