۰۹ آذر، ۱۳۹۷

نقد احكام حقوقي، سياسي و اقتصادي اسلام( ضرورت جدائي دين ازسياست )- فصل اول- 2

نتايج عملي جنگها ي گسترش اسلام
تخمين زده مي شود كه از زمان پيامبر تا پايان حكومت عثماني، حدود 270 ميليون انسان در جنگهاي مسلمان سازي كشته شده اند شامل: 120 ميليون آفريقائي ؛ 60 ميليون مسيحي ؛ 80 ميليون هندو ؛10 ميليون بودائي . در اين 270 ميليون، كشتار عظيم زرتشتيان در امپراطوري بزرگ ايران محاسبه نشده است. صدها ميليون انسان هم با زور به برده و كنيز تبديل شده اند بنحويكه بزرگترين سيستم برده گيري و برده داري و برده فروشي در تاريخ بشريت، مربوط به مسلمانان است. درگيريهاي معاصر در فلسطين، بوسني، كروزني، هند و پاكستان و آفريقا همگي دنباله ي تاريخي جنگهاي مسلمان سازي است. بدستور عمر فلسطين اشغال شد و از دست يهوديان ساكن آنجا خارج شد و در بيت المقدس (اورشليم) روي سنگ بناي معبد بزرگ يهوديان مسجد ساخته شد. و آتش جنگ بين دو مذهب برافرخته شد. و در قرن بيستم يهوديان باز قدرت گرفتند و به سرزمين موعود و مقدس خود بازگشتند. و جنگهاي 70 سال گذشته آغاز شد. اين جنگ هيچگاه پايان نميپذيرد. چون اسلام ويهوديت پيوسته هستند ودر هر گروه افرادي و جود دارند كه بخواهند با كشتن طرف مقابل به بهشت بروند.
مسائل بوسني و گروزني هم ريشه در جنگهاي مسلمان سازي دولت عثماني دارد. و درگيريهاي بين مسلمانان و غير مسلمانان در شبه قاره ي هند نيز ريشه در جنگهاي مسلمان سازي مخصوصا جنگهاي سلطان محمود غزنوي دارد. هيچ تهاجمي در تاريخ بشريت به اندازه ي تهاجم‌هاي اسلامي، موجب نابودي تمدن‌ها نشده است. فقط در زمان عمر، دو تمدن عظيم ايران و روم و آثار تمدنهاي ديگري چون بابلي و مصري نابود شدند. آثار ظاهري اين تمدنها نابود شد، فرهنگ و هنر اين تمدنها از بين رفت و كتابخانه هاي آنان به آتش كشيده شد. دهها زبان و خط بطور دائمي از بين رفتند و زبان و خط عربي جايگزين آنان شد. براي مثال زبان عراق فعلي، زبان فارسي دري در ايران و خط ميخي و زبان و خط مصري و زبانهاي متعدد آفريقائي همگي نابود شدند. با توجه به اينكه اسلام مدعي است كه همه چيز دارد و براي هر مشكلي راه حل وقانون دارد، اسلام در هر كجا وارد شده آنجا را
پاكسازي تمدني كرده است. يعني تقريبا همه ي آثار گذشته را در تمام زمينه ها از بين برده است و فرهنگ عربي را جايگزين آن كرده است .
بعد از متلاشي شدن دولت عثماني، جنگهاي مسلمان سازي متوقف شد تا اينكه خميني دوباره اين اژدهاي خفته را بيدار كرد. تاثير خميني در بقيه ي جهان اسلام، منجر به پيدايش گروههائي چون طالبان شد . نتيجه ي كارهاي خميني و طالبان را همگان مي دانند. حدود يك ميليون كشته و معلول در جنگ 8 ساله ي ايران و عراق نتيجه ي تلاش خميني براي گسترش حكومت اسلامي به عراق بود وكشته شدن دههاهزار انسان در انفجارهاي داخل عراق و در افغانستان و كشته شدن هزاران انسان غيرمسلمان در كشورهاي  غربي، نتيجه ي تلاش طالبان براي گسترش اسلام است. البته در اين جنگها شيعيان بيش از همه كشته داده اند چون طالبان شيعه را مشرك مي دانند. و اكنون هم حكومت ايران و هم طالبان بدنبال دست يابي به سلاح هسته اي هستند چون روشهاي متعارف كشتار، باندازه ي كافي كشتار نمي كنند.

تهديد دائمي امنيت جهاني توسط اسلام

واضح است كه دستور جنگ دائمي و فراگير با غير مسلمين، منجر به يك جنگ سرد دائمي در جهان مي شود كه هر زمان ممكن است توسط كساني نظير طالبان و خميني شعله بركشد. اين خطر عظيم را نه مسلمانان عاقل و نه غيرمسلمانان نبايد كوچك بگيرند. مثلا متاسفانه كمك بعضي كشورها چون شوروي و چين و سهل‌انگاري كشورهاي غربي، ايران را در چند قدمي دسترسي به‌ سلاح هسته اي قرار داده است. اما راه حل چيست؟ با كمال تاسف هيچ راه حل قطعي نهائي وجود ندارد. چون تا اسلام هست اين دستورات مسلمان سازي نيز وجود دارد و پيوسته اين خطر وجود دارد كه گروه ها يا حكومتهاي متعصبي در جهان اسلام سر برآورند كه بخواهند اين احكام را اجرا كنند. بنابراين نياز به يك سيستم كنترل و هشدار دائمي است. بايد گروههائي مثل طالبان و حكومت مداران فعلي ايران، بهيچ عنوان توسط مسلمانان عاقل و غير مسلمانان تحمل نشوند. بايد از ظهورهر گونه گروههاي مشابه جلوگيري كرد و به تعبير ديگر بايد اسلام سياسي از صحنه ي حيات اجتماعي بشر حذف شود و اسلام بعنوان يك اعتقاد به مساجد برگردد. مسلمانان نيز بايد بدانند كه شر اسلام سياسي بيش از همه دامن خود آنان را مي گيرد. مي بينيد كه پس از سر برآوردن اسلام سياسي تا كنون، بخش اعظم كشته ها مسلمان بوده اند(البته كشتن هر انساني خطا ست) و اين وضع ادامه خواهد داشت. چون هرگروه يا حكومت اسلامي، خود را حق مطلق و ديگران را باطل مي داند. هم اكنون ايران و عربستان و طالبان، هر يك خود را حق مطلق مي دانند. و چون تعصب با عقل، سر سازگاري ندارد، جنگ ناگزير خواهد بود. مخصوصا كه جنگ توسط اسلام بشدت تشويق شده است. سالهاست كه طالبان كشتار گسترده ي شيعيان را در عراق آغاز كرده اند و ايران هم گروه -هاي مسلح فراواني را در كشورهاي عربي مسلح كرده و پشتيباني مي كند. بينديشيد كه اسلام سياسي چه جهنمي را براي شما تدارك ديده است.

نتيجه: بنابر قر آن وسنت (كه بخشهائي از آنها در بالا ارائه شد) اسلام بايد با شمشير بر همه ي اديان غلبه يابد و براي اين امر دستور جنگ عام با كل غير مسلمين جهان صادر شده است و فقط جزيه و خواري از اهل كتاب پذيرفته است بقيه يا مرگ يا پذيرفتن اسلام. يعني كفار غير كتابي (حدود 4 ميليارد جمعيت امروز كره ي زمين) هيچ حق انساني ندارند حتي حق حيات. و كفار كتابي هم فقط حق حيات با ذلت و تحت امر مسلمين دارند.

ارتدا د

ارتداد به معني خروج از دين اسلام است. در اسلام همانطور كه ورود به دين اجباري است، ماندن در دين هم اجباري است يعني خروج از دين امكانپذير نيست. چه فردي خودش مسلمان شده باشد يا از پدر و مادر مسلمان زاده شده باشد، بايد براي هميشه مسلمان بماند و اگر از اسلام خارج شد، تمامي حقوق انساني اش را از دست ميدهد كه مهمترينشان حق حيات است. در حكم مرگ مرتد بين كليه ي فرق اسلامي اجماع وجود دارد. در اينجا دو حديث نقل مي كنيم.
ابن عباس از پيامبر نقل كرده كه "من بدل دينه فاقتلوه" (اهل سنت: صحيح 16 ) ترجمه: "كسي را كه تغيير دين داد، بكشيد" / 75 - مغني 9 / بخاري ج 4
قا ل الصادق: كل مسلم بين مسلمين ارتد عن الاسلام و جحد محمدا عن نبوته و كذبه فان دمه مباح لمن سمع ذلك منه وامراته بائنه منه يوم ارتد و يقسم ماله علي ورثته و تعتد امراته عده المتوفي... (وسائل الشيعه ج 28 ص 324 ) ترجمه: هركس از مسلمانان كه مرتد شد و نبوت محمد را انكار كرد خونش براي كسي كه شنيد مباح است. زنش از او جدا مي شود. اموالش بين ورثه اش تقسيم مي شود و زنش عده ي وفات نگه مي دارد.
 جالب است كه اسلام انتظار دارد كه مثلا مسيحيان از دينشان خارج شوند و مسلمان شوند ولي اگر كسي خواست از اسلام خارج شود و به دين ديگري بگرايد او را مي كشد.
سو ال مهم اين است كه چرا نبايد انسان حق داشته باشد كه عقيده اش را ترك كند؟

اما سوال اصلي: آيا اين احكام فوق خشن، انساني اند؟ عادلانه اند؟ قابل اجرا هستند؟
گما ن ميكنم پاسخ اين سؤالات بر هر عاقلي روشن باشد و نيازي به توضيح نداشته باشد. اما چند نكته بطور كوتاه ذكر مي شود:
- دينداري امري ارثي و تقليدي است. بدين معني كه تمايل به پذيرش دين جزو ساختار ژنتيكي انسان است و دقيقا در يكي از مراحل تكاملي انسان ظاهر شده است (به كتب تكامل زيستي انسان مراجعه كنيد). اين تمايل موجب مي شود كه كودكان همانطور كه زبان را از خانواده و محيط پيرامونشان مي پذيرند، دين را هم صرفا بصورت تقليدي بپذيرند. اما نسبت به ديگر باورها و رفتار هاي تقليدي ما، دين با تعصب كوركورانه ي فوق العاده اي همراه است. بدين بيان كه اولا: در اكثر قريب به اتفاق موارد،
پذيرش و دوام دينداري بدون دليل است. يعني پذيرش ودوام دين ، صرفا تقليدي است.
 ثانيا: انسان متدين در مقابل استدلالهاي مخالف بشدت مقاومت مي كند. و نوعي تمايل رواني به در نظر نگرفتن و بي اهميت كردن شواهد مخالف دارد.
 ثالثا: شواهد موافق عقيده اش را بسيار بزرگ مي كند. و به شواهد مخالف دينش بي توجهي مي كند. يعني انسان متدين به شواهد
موافق و مخالف دين، نمي تواند بي طرفانه بنگرد. كسانيكه در مورد دينشان تحقيق واقعي مي كنند بسيار بسيار نادرند. و اصولا تحقيق بيطرفانه ي فرد ديندار در مورد دين خودش، تقريبا غير ممكن است (بسيار بسيار سخت است).
رابعا: دينداري بشدت با احساس عاطفي ما بهم آميخته است، بنحويكه فرد ديندار به دينش عشق مي ورزد و از مخالفان دينش متنفر است . بنابراين اگر كودكي در آمريكا متولد شود مسيحي و اگر در اسرائيل متولد شود يهودي و اگر در ايران متولد شود شيعه و اگر در هند متولد شود هندو خواهد بود. اكثر قريب به اتفاق ما انسانها، هيچ نقش عقلاني- ارادي در پذيرش دينمان نداريم. پس چرا يكديگر را تحقير كنيم و بدتر از آن با هم بجنگيم .
- آيا اصولا قبولاندن يك باور از طريق زور امكانپذير است؟ اگر كسي نظري را صحيح نداند هرچند اورا بزنيد بر باور خودش محكمتر مي شود. اصولا درك انساني زورپذير نيست مخصوصا در دنياي امروز. اگر ديني حرف درستي داشته باشد. راه تبليغ آن استدلال است نه شمشير.
- آيا ممكن است خداي عالم عاقل عادلي در جهان باشد و اين حقيقت ساده را نفهمد كه هدايت انسانها شمشيرپذير نيست و بجاي آن بايد انسانهارا با شواهد و استدلالهاي متين راهنمائي كرد؟ چرا خدا بايد از اين همه خونريزي لذت ببرد؟

حق دفاع
از نظر عقل و حقوق بشر، تنها و تنها جنگ دفاعي آنهم در حد ضرورت قابل قبول است و بس. يعني هيچكس حق حمله به ديگري را ندارد ولي اگر مورد تهاجم قرار گرفت مي تواند از خود دفاع كند آنهم تا حدي كه مهاجم را دفع كند نه بيشتر.

بردگي
ماده ي 4 اعلاميه جهاني حقوق بشر
هيچ كس را نبايد در بردگي يا بندگي نگاه داشت. بردگي و دادوستد بردگان به هر شكلي كه باشد، ممنوع است.
منشو ر حقوق بشر كوروش:
من تا روزي كه به ياري مزدا سلطنت مي كنم نخواهم گذاشت كه مردان وزنان را بعنوان غلام و كنيز بفروشند...و رسم بردگي بايد بكلي از جهان برافتد

نوع ديگر طبقه بندي انسانها در اسلام، تقسيم انسان به برده و آزاد است. بردگي نيازي به تعريف ندارد. برده يك كالاست كه خريد و فروش مي شود. به ارث برده مي شود. دائما به كار اجباري براي مالكش مشغول است. از اكثر حقوق انساني محروم است در مقابل خطاها تنبيه بدني و روحي مي‌شود و در مقابل كار اجباري و نوكري لقمه ناني دريافت ميكند . پيامبر ، اكثر صحابه و همه ي امامان شيعه مالك غلام و كنيز بودند مخصوصا در زمان عمر و عثمان رقم بردگان بعضي صحابه به بيش از هزار ميرسيد. دهها آيه ي قرآن و صدها حديث در مورد احكام بردگي وجود دارد كه به نمونه ي كوچكي از آنان مي پردازيم


عدم تساوي برده و ارباب خواست خداست
-وَاللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَكُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ فِي الرِّزْقِ ۚ فَمَا الَّذِينَ فُضِّلُوا بِرَادِّي رِزْقِهِمْ عَلَىٰ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَهُمْ فِيهِ سَوَاءٌ ۚ أَفَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ(نحل 71
ترجمه: و خدا بعضى از شما را در روزى بر بعضى ديگر برترى داده است وكسانى كه فزونى يافته‌اند روزى خود را به بندگان خود نمى‌دهند تا در آن با هم مساوى باشند آيا باز نعمت خدا را انكار مى‌كنند.

برده كالاست (مملوك است) و با اربابش مساوي نيست
-ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْدًا مَمْلُوكًا لَا يَقْدِرُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَمَنْ رَزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا ۖ هَلْ يَسْتَوُونَ ۚ الْحَمْدُ لِلَّهِ ۚ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ  (نحل75)
ترجمه: خد ا مثلى مى‌زند بندهاى كه مملوك (زرخريد) است و هيچ كارى از او برنمى‌آيد (چيزي از خود ندارد) آيا [او] با كسى كه به وى از جانب خود روزى نيكو دادهايم و او از آن در نهان و آشكار انفاق مى‌كند يكسانست؟ سپاس خداى راست [نه] بلكه بيشترشان نمى‌دانند

فرار بردگان گناهي بس بزرگ است .
- قا ل رسول الله اثنان لا تجاوز صلاتهما رؤوسهما عبد آبق من مواليه حتى يرجع وامرأة عصت زوجها حتى ترجع (مستدرك علي صحيحين، حديث 7330)
ترجمه: نما ز دوكس از سرشان بالاتر نمي رود (پذيرفته نمي شود) يكي برده اي كه فرار كرده باشد تا برگردد دوم زني كه فرمان شوهرش را اطاعت نكرده باشد مگر اينكه برگردد (جبران كند) .
حضر ت علي در آغاز خلافتش فرمان داد كه " هر برده ي فراري كه به سوي اربابش برنگردد خونش هدر است .(تاريخ طبري جص 2339 ) اين حكم تضمين ميكند كه بردگان مبارزه اي براي آزادي انجام ندهند.

برده نمي تواند در مالش تصرف كند مگر با اجازه ي ارباب ش
- عن ابي عبدالله: لا يجوز للعبد تحرير و لا تزويج و لا اعطاء من ماله الا .( باذن مولاه (وسائل الشيعه ج 21 ص 113
ترجمه: امام صادق: آزادي ، ازدواج و مصرف مال توسط برده جايز نيست مگر با اجازه ي اربابش.

نزديكي جنسي با كنيزان خريداري شده يا دختران و زنان اسير شده جايز است.
در آيات متعددي در قرآن لغت مالكيت در مورد كنيزان و جواز نزديكي جنسي با آنان بكار برده شده است از جمله :
- وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ (مومنون5) و كسانى كه پاكدامنند. إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ (مومنون6)
ترجمه: ( در دنباله ي صفات مومنان مي گويد) (مومنان) كساني هستند كه آلات جنسي خود را حفظ مي كنند (از گناه) مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده‌اند كه در اين صورت بر آنان نكوهشى نيست.
در احاديث متعددي در منابع اهل سنت و شيعه آمده است كه خريداري كنيز و نزديكي با او كاري نيكو (مستحب) است ( از جمله در وسائل .( الشيعه ج 21 ص 81 و مغني ج 7 حتي نزديكي جنسي با كنيزي كه قبل از دستگيري يا خريد، شوهر داشته نيز
جايز است
-الْمحصنَات منَ النِّساء إلاَّ ما ملَكَت أيمانُكُم ( نساء 42)
ترجمه: ( در آيه ي قبل از اين آيه، زناني را كه نزديكي با آنان حرام شده را ذكر مي كند و بدنبال آن مي گويد) زنان شوهردار [نيز بر شما حرام شده است] به استثناى زنانى كه مالك آنان شده‌ايد (كنيزان). اين آيه به اعراب صدر اسلام اين امكان را داد كه بتوانند با زنان شوهرداري كه در جنگها به اسارت مي گرفتند نيز نزديكي كنند.

ارباب مي تواند كنيزش را براي برادر مؤمنش براي نزديكي كردن حلال كند
احاديث متعدد از جمله:
امام صادق: لا باس بان يحل الرجل جاريته لاخيه (وسائل الشيعه ج 21( ص 126)
ترجمه: عيبي ند ارد كه فردي كنيزش را براي برادر مومنش حلال كند.

-- قا ل ابوعبدالله يا محمد خذ هذه الجاريه تخدمك و تصيب منها فاذا .( خرجت فارددها الينا (وسائل الشيعه ج 21 ص 126
ترجمه: امام صادق: اي محمد (يكي از ياران) اين كنيز را ببر براي اينكه به تو خدمت كند و تو از او لذت جويي و هرگاه كه خواستي خارج شوي (مسافرت كني) او را به ما برگردان.
بنابراين كنيز يك كالاي جنسي است، چيزي نزديك به فاحشه، كه با خريد و فروش و هديه و حتي حلال كردن براي ديگري، افراد زيادي مي توانند از او لذت جنسي ببرند . و در اين ميان تنها چيزي كه مهم نيست خواست خود كنيز است چون او كالاست نه انسان.

ازدواج و طلاق غلام و كنيز بدست ارباب است
- قا ل رسول الله أيما عبد تزوج بغير إذن مواليه فهو عاهر.
- قا ل رسول الله أيما عبد تزوج بغير إذن مواليه فهو زان :
ترجمه: پيامبر فرمو د هر بنده اي كه بدون اجازه ي اربابش ازدواج كند زناكار است (مغني ج 7 ص 49 - اهل سنت) . طلاق برده هم بدست مالك است (مغني ج 7 ص 66 - اهل سنت)
- عن ابي جعفر: از امام محمد باقر سوال شد در مورد برده اي كه بدون اجازه ي اربابش ازدواج كرده او گفت "ذلك الي سيده ان شاء اجازه و ان شاء فرق بينهما" يعني اين امر بدست اربابش مي باشد اگر خواست اجازه دهد (با اجازه ي ارباب جائز است) و اگر خواست آنها را از هم جدا كند (وسائل الشيعه ج 21 ص 114)

فر زندان بردگان نيز برده اند و ملك اربابند.
 احاديث متعددي در منابع شيعه و سني وجود دارد مبني بر اينكه فرزندان زن وشوهر برده نيز برده خواهند بود. اگر يكي از طرفين آزاد و ديگري برده باشد فرزند به آزاد ملحق مي شود (مثلا در: كافي ج 5 ص 492 .( و مغني ج 7 ص 66

نحو ه ي بدست آوردن برده
در اسلام، برده از راههاي خريد، هديه و جنگ با غير مسلمانان بدست مي آيد. هر سه مورد در زندگي پيامبر وجود داشت. اما منبع اصلي برده سازي افراد آزاد (برده گيري) جنگ بود. اين سنت شناخته شده ي پيامبر بود كه در جنگها، زنان و كودكان غير مسلمان بعنوان غلام و كنيز توسط فاتحان مسلمان دستگير مي شدند و اسيران مرد نيز يا كشته مي شدند يا با گرفتن مالي از كفار آزاد مي شدند و يا برده مي شدند. در بحث كفار قبلا در اين مورد توضيح داده شد و نمونه هائي از سنت پيامبر آورده شد. اين سنت پيامبر قرنها (تا اواخر دولت عثماني) ادامه داشت و دهها ميليون انسان آزاد كه حاضر نشدند با زور شمشير مسلمان شوند به بردگيگرفته شدند. بلا شك عظيم ترين برده گيري در تاريخ بشري در طي جنگهاي اسلام سازي پس از پيامبر اتفاق افتاد .

اما سوال اساسي،آيا برده داري عادلانه است؟ مگر برده چه فرقي با بقيه ي انسانها دارد كه بايد از حقوق اساسي انساني محروم باشد؟ آيا تو حاضري كه غلام يا كنيز شوي؟ و نهايتا آيا امروزه احكام برده داري اسلام قابل اجراست؟


زنان

 و للرِّجال علَيهِنَّ در جةٌ واللّه عزِيزٌ حكُيم ( بقره 228)
ترجمه: و مردان را بر زنان برتري است و خدا عزيز و حكيم است.

ده ي 16 اعلاميه ي جهاني حقوق بشر: ما
-1 هر مر د و زن بالغي حق دارند بي هيچ محدوديتي از حيث نژاد، مليت، يا دين با همديگر زناشويي كنند و تشكيل خانواده بدهند. در تمام مدت زناشويي و هنگام انحلال آن، زن و شوهر در امور مربوط به ازدواج حقوق برابر دارند .
2 - ازدواج حتما بايد با رضايت كامل و آزادانه ي زن و مرد صورت گيرد.

 در مورد زنان در اسلام بسيار نوشته شده است بنابر اين در اينجا مختصرا نمونه ي كوچكي از آيات، احاديث و احكام زنان را مرور مي كنيم .


برتر ي ذاتي مردان و حقارت ذاتي زنان در قرآن
 و للرِّجال علَيهِنَّ در جةٌ واللّه عزِيزٌ حكُيم ( بقره 228)
ترجمه: و مردان را بر زنان برتري است و خدا عزيز و حكيم است.
- الرِّجال قَوامون علَى النِّساء بِما فَضَّلَ اللّه بعضَهم علَى بعضٍ وبِما أنفَقُو ا منْ أموالهِم ( نساء 34)
ترجمه: مر دان به شدت (قوامون مبالغه است) بر زنان غلبه دارند (مسلط هستند) بدليل اينكه خداوند بعضى از انسانها را بر بعضى ديگر برترى بخشيده است، و نيز از آن روى كه مردان از اموال خويش (براى زنان) خرج مى‌كنند.

- ألَكُم الذَّكَرُ و لَه الْأُنثَى (21) تلْك إذ ا قسمةٌ ضيزَى 22 (النجم)
ترجمه: آيا شما پسر داريد و خدا دختردارد ( 21 ) در اين صورت اين تقسيم نادرستى است (كه برترها را شما برداشته ايد و حقير ها را به خدا داده ايد) (22)

زنان براي مردان آفريده شده اند
- و منْ آياته أن خَلَقَ لَكُم منْ أنفُسكُم أزواجا لِّتَسكُنُوا إلَيها (روم 12)
ترجمه: و از نشانههاى او اينكه از خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد. اين آيه مترادف آيه اول سوره ي نساء است:
- يا أ يها النَّاس اتَّقُوا ربكُم الَّذي خَلَقَكُم من نَّفْسٍ واحدة و خَلَقَ منْها زوجها ترجمه: اى مردم از پروردگارتان بترسيد كه شما را از نفس واحدى (آدم) آفريد و جفتش (حوا) را از او آفريد. در مجموع حوا از آدم ساخته شده براي آرامش آدم.


نساؤكُم حرْث لَّكُم فَأْتُوا حرْثَكُم أنَّى شئْتُم ( بقره 223
ترجمه: زنان شما كشتزار شما هستند پس بهر نحو [هر گونه و هر زمان] كه مي خواهيد به كشتزار خود وارد شويد.

اين آيه تحقير آميز ترين آيه در حق زنان است. شان نزول اين آيه آنست كه مردي از انصار خواست به نحو خاصي با همسرش نزديكي كند. همسرش ناراحت شد.آن مرد از پيامبر سوال كرد و اين آيه نازل شد. دقت كنيد زنان كشتزار مردانند، همانطور كه كشاورز بر كشتزار مالكيت دارد زن نيز مال شوهر است. زنان براي بچه آوردن مناسبند و در ارتباطات جنسي خواست آنان هيچ اعتباري ندارد چنانچه در حديثي از پيامبر آمده است كه " زن هرگز نبايد از برآوردن كام شوهر سرپيچي كند، حتي اگر بر زين شتر باشد" و اين نظر اسلام آنچنان واضح و روشن است كه بعضي از بزرگترين علماي اسلامي گفته اند كه زنان حيواناتي هستند كه خدا براي لذت و كامجوئي مردان به شكل انسان آفريده است.

در سراسر قرآن آنچنان سخن گفته شده كه انگار زنان انسانهاي دست دومند. روي سخن در اكثر مواقع با مردان است. در بحث بهشت انگار زنان مطرح نيستند در حاليكه براي شهوتراني مردان حوري در نظر گرفته شده براي زنان چنين چيزي مطرح نشده و قس علي هذا .

عقل ودين زنان ناقص است
در حديثي پيامبر اشاره مي كند كه زنان ناقص عقل و ناقص دينند. زني سوال مي كند چرا؟ پيامبر در پاسخ گفت: قا ل أما نقصان العقل فشهادة امرأتين تعدل شهادة رجل فهذا نقصان العقل وتمكث الليالي ما تصلي وتفطر في رمضان فهذا نقصان الدين (صحيح مسلم ج 1 ص 86 - اهل سنت) ترجمه:پيامبر گفت اما نقصان عقل بدليل اينكه شهادت دو زن برابر يك مرد است و نقصان دين بدليل اينكه (بدليل حيض) مدتي نماز نمي خواند و (برخي از) رمضان را روزه نمي گيريد. شبيه همين حديث در نهج البلاغه خطبه ي 80 از حضرت علي نقل شده است

اكثر اهل دوزخ زنانند
- قال النبي أريت النار فإذا أكثر أهلها النساء (صحيح بخاري ج 1 ص 19 اهل سنت)
ترجمه: پيامبر گفت من مي بينم كه اكثر اهل دوزخ زنانند. شبيه اين حديث بطور مكرر نقل شده است.

زيانبارترين فتنه براي مردان، زنان هستند
- قا ل رسول الله ما تركت بعدي فتنة أضر على الرجال من النساء (صحيح ابن حيان ج 13 ص 306 -اهل سنت)
ترجمه: پيامبر گفت من بعد از (مرگ) خودم، فتنه اي زيانبارتر از زنان، براي مردان باقي نمي گذارم.

شومي زنان
- النبي قال الشؤم في ثلاثة في المسكن والفرس والمرأة (سنن نسائي ج 5 ص 402 - اهل سنت)
ترجمه: پيامبر گفت در سه چيز شومي است در مسكن و اسب و زن.

از زنان بپرهيزيد
- قا ل رسول الله: ألا فاتقوا الدنيا واتقوا النساء (سنن ابن ماجه ج 2 ص 1325 -اهل سنت)
ترجمه: پيامبر گفت هشدار از دنيا و زنان پرهيز كنيد .

زن شر كامل است
- قا ل علي: المراه شر كلها و شر ما فيها انه لابد منها (نهج البلاغه حكمت (230
ترجمه: همه چيز زن شر است و شريرترين چيز زن آن است كه (مرد را) چاره اي از زن نيست (مرد به زن براي زناشوئي محتاج است).

زن منشاء فساد است
- قا ل علي في النهج البلاغه: ان النساء همهن زينت الحيات الدنيا و الفساد فيها
ترجمه: علي: بدرستيكه همت زنان در جهت زينت دنيا و فساد در دنيا است .

زنان در دست مردان اسيرند و بايد از شوهر اطاعت كنند
- من رسول الله في حجة الوداع: حمد الله وأثنى عليه وذكر ووعظ ثم قال  استوصوا بالنساء خيرا فإنهن عندكم عوان .(سنن ابن ماجه ج 1 ص 594 اهل سنت)
ترجمه: پيامبر در حجة الوداع خدا را حمد و ثنا گفت و سپس گفت با زنان نيكي كنيد زيرا زنان در دست شما اسيرند .
... فَالصحات قَانتَات حافظَات لِّلْغَيبِ بِما حفظَ اللّه ... (النساء 43)
ترجمه:... پس زنان صالح، فرمانبردار اند (فرمانبردار شوهر: به قرينه ي دنباله ي آيه) و به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ كرده اسرار [شوهران خود] را حفظ مىكنند... در اين مورد احاديث فراواني در منابع سني و شيعه آمده است كه سه نمونه ذكر مي شود:
- النبي خطب النبي النساء ذات يوم فوعظهن وامرهن بتقوى الله والطاعة لأزواجهن (صحيح ابن حيان ج 16 ص 521 - اهل سنت)
ترجمه: روزي پيامبر زنان را مورد خطاب قرار داد و آنان را به تقواي الهي و اطاعت از شوهرانشان امر كرد.

- قا ل رسول الله اثنان لا تجاوز صلاتهما رؤوسهما عبد آبق من مواليه حتى يرجع وامرأة عصت زوجها حتى ترجع (مستدرك علي صحيحين، حديث 7330 -اهل سنت)
ترجمه: نما ز دوكس از سرشان بالاتر نمي رود (پذيرفته نمي شود) يكي برده اي كه فرار كرده باشد تا برگردد دوم زني كه فرمان شوهرش را اطاعت نكرده باشد مگر اينكه برگردد (جبران كند) .

- حديث مفصلي در فروع كافي ج 6 آمده كه امام محمد باقر از پيامبر نقل مي كند كه زني نزد پيامبر آمد و گفت اي پيامبر حق شوهر بر زن چيست. پيامبر گفت: زن بايد از شوهر اطاعت كند و نافرماني نكند واز خانه اش بدون اجازه ي شوهر صدقه ندهد و بدون اجازه ي شوهر روزه ي مستحبي نگيرد و مانع لذت جنسي شوهر از خودش نشود حتي اگر بر پالان شتر سوار باشد. زن نبايد از خانه خارج شود مگر با اجازه ي شوهر و اگر زن بدون اجازه ي شوهر از خانه خارج شود ملائكه ي آسمان و زمين و غضب و رحمت بر زن لعنت مي فرستند تا زمانيكه به خانه برگردد. سپس زن سوال كننده پرسيد اي پيامبر چه كسي بيشترين حق را به گردن مرد دارد. پيامبر گفت پدرش. آنگاه پرسيد اي پيامبر چه كسي بيشترين حق را به گردن زن دارد. پيامبر گفت شوهرش سپس زن سوال كننده گفت آيا حق زن به گردن مرد مساوي حق مرد به گردن زن نيست؟. پيامبر گفت نه نه از هر صد تا يكي (يعني در مقابل هر صد حقي كه مرد به گردن زن دارد، زن يك حق به گردن مرد دارد). سپس زن سوال كننده گفت قسم به كسي كه تو ر ا به پيامبري مبعوث كرد كه من هرگز گردنم را در مالكيت مردي نمي آورم (شوهر نمي كنم) .

در صورت ترس از نافرماني زن، مرد مي تواند او را كتك بزند
- وَ اللاَّتي‏ تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبيلاً إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِيًّا کَبيراً (النساء 34)
ترجمه: و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد پندشان دهيد و در رختخواب از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثي ر نكرد] آنان را بزنيد پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش] مجوييد كه 43 -جزء سوم) در / خدا والا ى بزرگ است ( 34 ) . در تفسير مجمع اليبيان در مورد شان نزول اين آيه امده است كه: زني از انصار از شوهرش سرپيچي
كرد. شوهر سيلي به صورت او زد. زن و پدرش نزد پيامبر به گلايه آمدند. پيامبر حكم به قصاص داد (كه زن هم در مقابل، يك سيلي به شوهر بزند). روز بعد كه براي قصاص آمدند پيامبر آيه ي فوق را خواند و گفت در مورد زدن همسر،حكم قصاص برداشته شد.
خو انندگاني كه آشنائي به حقوق بشر و روانشناسي تربيتي دارند مي دانند كه زدن هيچ انساني درست نيست حتي كودكان. حتي زدن حيوانات هم امروزه ممنوع است .

منع زنان از فعاليت اجتماعي
در قرآن و احاديث فراواني تو صيه شده كه زنان از خانه خارج نشوند جز در صورت ضرورت، در حديكه آنان كسي ر ا نشناسند و كسي آنانرا نشناسد. اين دستور، يعني منع هرگونه فعاليت اجتماعي. براي نمونه به يك آيه و چند حديث اشاره مي كنيم :
-وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَىٰ(احزاب 33)
ترجمه: ( اي زنان پيامبر) در خانه هاي خود بنشينيد و مانند دوره ي جاهليت خودآرائي (خودنمائي) نكنيد. توضيح: با توجه به اينكه بهترين فضائل براي زنان پيامبر در نظر گرفته شده طبعا در خانه ماندن همه ي زنان فضيلتي بزرگ براي آنان محسوب مي شود.

- عن النبي خير مساجد النساء قعر بيوتهن (المستدرك علي الصحيحين ج 1 ص 127 - اهل سنت)
ترجمه: بهترين مسجدها ي زنان قعر خانه هاي آنان است (يعني بهتر است به نماز جماعت شركت نكنند) .

- عن علي: ( و ان استطعت ان لا يعرفن غيرك فافعل(نهج البلاغه نامه ي 31
ترجمه: (علي در نامه به امام حسن مي گويد) و اگر توانستي طوري عمل كن كه همسرانت كسي را غير از تو نشناسند (پا را از خانه بيرون نگذارند)
- از امام صادق به نقل از پيامبر در حديث مفصلي نقل شده كه "پيامبر نهي كرد از اينكه زني با غير شوهر يا محارمش بيش از پنج كلمه ي ضروري  حرف بزند" (وسائل الشيعه ج 20 ص 211)

كر اهت يادگيري خواندن ونوشتن براي زنا ن
- عن ابي عبدالله عن رسول الله قال:..و لا تعلموهن الكتابه و علموهن .( المغزل و سوره النور (وسائل الشيعه ج 20 ص 176
ترجمه: امام صادق از پيامبر نقل كرد كه: به زنانتان خواندن ونوشتن نياموزيد و به آنان پشم ريسي و سوره ي نور ر ا بياموزيد.
با زنان مشورت نكنيد 
احاديث زيادي در اين مورد وجود دارد از جمله:
- عن ابي عبدالله: اياكم و مشاوره النساء فان فيهن الضعف و الوهن و العجز. (وسائل الشيعه ج 20 ص 182)
ترجمه: امام صادق گفت: از مشورت با زنان پرهيز كنيد زيرا در آنان ضعف و سستي و عجز است .
- عن علي: اياكم و مشاوره النساء فان رايهن الي افن و عزمهن الي وهن (نهج البلاغه نامه ي 31)
ترجمه: حضر ت علي گفت: از مشورت با زنان پرهيز كنيد زيرا انديشه ي اينان رو به ناتواني و تصميميشان رو به سستي است.
بنابر اين زنان نمي توانند عضو شوراهاي مختلف باشند و بطريق اولي نمي توانند عضو مجلس شوري شوند .

زن نمي تواند مدير يا قاضي شو د
احاديث زيادي در اين مورد وجود دارد از جمله:
- فقا ل النبي هلكت الرجال حين أطاعت النساء (المستدرك علي الصحيحين ج 4 ص 323 -اهل سنت)
ترجمه:پيامبر گفت: مر دان اگر از زنان اطاعت كنند هلاك مي شوند
- زماني كه به پيامبر خبر رسيد كه دختر كسري، پادشاه ايران شده است  گفت: "لن يفلح قوم ولو امرهم امراه" يعني هرگز رستگار نمي شود قومي كه زني را به رياست خويش برگزينند (صحيح بخاري ج 3ص 90 - اهل سنت)

- النبي: اذا كانت امراوكم شراركم و اغنياوكم بخلائكم و اموركم الي نسائكم فبطن الرض خير لكم من ظهرها (سنن ترمذي ج 3 ص 361 -اهل سنت)
ترجمه:پيامبر گقت هرگا ه رهبران شما بدترينتان و ثروتمندان شما بخيلترينتان و كارهاي شما بدست زنانتان باشد پس براي شما زير خاك بهتر از روي آن است.
- قا ل ابو جعفر:...ولاتولي امراه القضاء و لاتولي الاماره و لاتستشار (خصال ص 585 -شيعه)
ترجمه: از امام محمدباقر نقل شده است كه زن قضاوت را به عهده نمي گيرد و مسئول (حاكم) نميشود و مورد مشورت قرار نمي گيرد.
- قا ل علي في نهج البلاغه: " لا تطيعوهن في المعروف حتي لا تطمعن لكم في المنكر
ترجمه: امام علي: در امور خير هم از زنان تبعيت نكنيد تا در شما به امور شر طمع نكنند .
عن ابي عبدالله عن علي: في خلاف النساء بركه (كافي ج 5 ص 518 - )
ترجمه: امام صادق از امام علي نقل مي كند كه در مخالفت كردن با زنان بركت است
- قال علي: كل امرء تدبره امراه فهو ملعون (كافي ج 5 ص 518)
ترجمه: هر مر دي را كه زني اداره كند ملعون است.



منبع:

هیچ نظری موجود نیست: